شاید یکی از دلایلی که باعث کاستن شأن روحانیت در بین مردم شده بروز اختلاف بین روحانیونی است که پس از انقلاب قدرت را به دست گرفتند.
به گزارش سرویس قرآن و معارف شکورنیوز، شاید یکی از دلایلی که باعث کاستن شأن روحانیت در بین مردم شده بروز اختلاف بین روحانیونی است که پس از انقلاب قدرت را به دست گرفتند. بدیهی است که پیش از انقلاب نیز بین روحانیون مبارز اختلافاتی وجود داشت ولی چون هدف آگاهی مردم، انقلاب و براندازی رژیم سابق بود این اختلافات به چشم نمی آمد و مسکوت گذاشته شده بود. اما پس از حصول اطمینان از بقای انقلاب، شکاف ها و اختلافات به صورت عریان خود را نشان داد.
اگر این اختلافات در ابتدای انقلاب در راهروها و صحن مجلس خود را نشان می داد و از چارچوب پارلمان بیرون نمی رفت ولی به دلایلی پس از روی کار آمدن دولت اصلاحات تا به امروز این اختلافات تشدید شد و ائمه جمعه نیز ـ به عنوان روحانیون تأثیرگذار در جامعه ـ به سمت یک جریان کشیده شدند. در این مسئله اگر قضیه آیت الله شریعتمداری را نادیده بگیریم، پس از انقلاب جریان عزل آیت الله منتظری به عنوان قائم مقام رهبری و اختلافات نظری آیت الله مصباح یزدی و مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی خیلی برجسته و نمایان است. همچنین در این چهارچوب رویارویی دو رقیبِ معمم در انتخابات ریاست جمهوری اخیر نیز قابل ملاحظه است.
از دیدگاه برخی بزرگان یکی از علل شکست مشروطه بروز اختلاف بین روحانیون حامی و مخالف مشروطه بود و اگر این اختلافات نبود شاید سرنوشت مشروطه به گونه دیگری رقم می خورد. در نتیجه این اختلافات مردمی که مراجع و روحانیت را یکپارچه و متحد تصور می کردند به تردید افتاده و روحانیت در برهه ای از زمان تا عصر آیت الله بروجردی محبوبیت خود را از دست داد. آیت الله بروجردی به خاطر تقویت حوزه و کسب اعتبار برای روحانیت خیلی به مباحث سیاسی ورود پیدا نکرد و از حرکت های مرحوم نواب صفوی نیز حمایت نمی کرد.
اکثر طلابی که به تبلیغ می روند این تجربه مشترک را دارند که در گعده ها از روحانی اعزامی سوال می کنند که چرا عاقبت فلان مرجع و روحانی اینگونه شد؟ طرح این سوال ها نشاندهنده این است که مردم به صورت کامل از قضایا مطلع نیستند. علت این مسئله شاید به خاطر این باشد که در برهه ای از زمان صلاح نبوده که تمام مسئله به صورت دقیق اطلاع رسانی گردد ولی عدم آگاهی، مردم را در ابهام قرار می دهد.
کسی که تاریخ را تورق می کند برای ریشه اختلافات روحانیت پاسخی پیدا می کند اما مردم عادی که از بیرون قضایا را نگاه می کنند انتظار چنین صف آرایی را در بین روحانیون ندارند و احتمال دارد این پندار در ذهن آنان شکل گیرد که اختلاف نظرها صرفاً برای رسیدن به قدرت است به همین خاطر از هر دو جریان دلزده می شوند. صف آرایی روحانیت در پایتخت موجب صف آرایی روحانیون در شهرها و شهرستان ها می گردد، مردم تماشاگر جدال روحانیون شده و ذهنیت مثبت آنان نسبت به این صنف از بین می رود.
در این فضا کمتر روزی است که یک گروه از معممین، روحانی دیگر را به خیانت متهم نکرده و مرگ را بر او آرزو نکنند. اوج این اختلافات نظر را در کلام یکی از روحانیون معروف می بینیم که گفت: «اگر بنا به امربهمعروف فیزیکی بود خاتمی و هاشمی را تکهپاره میکردیم.» (انتخاب کد خبر ۲۴۷۰۲۷)
امروزه برخی روحانیونِ صاحب تریبون به گونه ای در فضای عمومی به یک روحانی معمم دیگر حمله می کنند که انگار در بین طلاب و در فیضیه در حال مباحثه هستند و توجه ندارند که در منظر و مرآی مردم سخن می رانند این سخنان همه جا بازتاب پیدا کرده و باعث بدبینی مردم به اصل نظام و روحانیت می گردد.
پس از چهل سال از انقلاب اسلامی که قرار بود «هم دین دهد هم دنیا به ما» مردمی که با سختی ها، بی کاری و مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم می کنند و از طرف دیگر می بینند که روحانیت به عنوان صاحبان قدرت با یکدیگر سازگاری ندارند، زمانی که چندین سال برای یک تکه نان به اینجا و آنجا سر می زنند ولی فایده ای ندارد، عقده خود را بر سر یک روحانی معمولی که به صورت اتفاقی از کوچه و یا خیابانی گذر می کند، خالی می کنند. البته ناگفته نماند که این اتفاق به ندرت رخ می دهد و این فضای مجازی است که آن را بُلد و برجسته می کند ولی آن چیزی که نگران کننده است احتمال رویگردانی مردم از روحانیت به خاطر اختلافات درونی این صنف است.
سامانه پیامک : ۳۰۰۰۸۸۳۰۳۰۳۰۰۰پست الکترونیک: info@zakernews.ir