این روزها چراغ خاموش و بی صدا، مرکز مطالعات عالی انقلاب اسلامی دانشگاه تهران تحت فشار کادر مدیریتی این دانشگاه قرار گرفته به طوری که فعالیتهای این مرکز را با مشکلات فراوانی مواجه کرده است.
به گزارش ذاکرنیوز، یکی از ایراداتی که بسیاری از اندیشمندان علوم انسانی از گذشته تا کنون همواره بر وجوه نظری انقلاب اسلامی وارد آوردهاند، این بوده است که تولیدات علمیِ داخلی، پیرامون ابعاد نظری انقلاب، نتوانسته است غنای لازم برای بررسیِ علمیِ رخداد بزرگ ایران در سال ۵۷ را به ارمغان آورد.
همچنین یک بررسیِ ولو سطحی پیرامون ماهیت تولیدات حوزوی و دانشگاهی نیز به وضوح بیانگر این واقعیت است که عمده مباحث طرح ریزی شده توسط اهالی علم، بیش از آنکه به تحلیل لایههای متعددِ انقلاب بپردازد، به شرح و توصیفِ صرفِ وقایع اختصاص پیدا کرده است و کمتر توانسته خلا ناشی از ضعف بررسی و تحلیل عمقی در این رابطه را پُر بکند.
علاوه بر این، در سایر موارد نیز مواجهه سیاست زده و سطحی برخی از موسسات پژوهشی با “انقلاب اسلامی” منجر به آن شده است که کفه ترازوی تولیدات محتوایی، به نفع مسائل ژورنالیستی سنگینی کند و همین مسئله تبدیل به مانعی برای بررسی دقیق، علمی و عمیق وجوه نظری انقلاب اسلامی ایران شود.
به نظر میرسد نتیجه تجمیع همه عواملی که وجود یک ضعف فاحش در زنجیره تولیدات علمیِ مرتبط با ماهیت انقلاب اسلامی را روایت میکند، این است که این نارساییِ مشهود، نهایتا به این نقطه ختم شده است که کشورهای رقیب و همچنین معارض با انقلاب و جمهوری اسلامی ایران به کمک دهها یا شاید صدها مرکز علمی بررسی انقلاب سال ۵۷، توانستهاند به تولیدات علمیِ به مراتب پرشُمارتر از تولیدات علمی در نقطه مبدا این انقلاب، یعنی ایران، بپردازند.
در چنین شرایطی نیز، طبیعتا بزرگترین و مهمترین تاثیری که این نارسایی میتواند به دنبال داشته باشد، این است که هر کسی در هر نقطه ای از دنیا که بخواهد با ابعاد انقلاب اسلامی آشنا شود، بیش از آنکه به آن دسته از منابع تولیدی که توسط دستاندرکاران انقلاب اسلامی تهیه شده است، دسترسی داشته باشند، به منابعی دسترسی دارند که شارح قرائتهای بعضا متخاصمِ شرقی و خصوصا غربی از “انقلاب اسلامی ایران” است.
فلذا با این توضیحات احساس نیاز به مطالعات عالی و پیشرفته حول محور انقلاب، از آن دسته نیازهایی است که به سختی میتوان در اصول و مبانی آن خدشه وارد کرد.
این روزها در پس پرده سکوت خبری رسانهها، در دانشگاه تهران اتفاقی در حال وقوع است و طی آن یکی از مهمترین مراکز مطالعاتی ویژه انقلاب اسلامی با عنوان “مرکز مطالعات عالی انقلاب اسلامی دانشگاه تهران” با فشارهای زیادی از سوی کادر مدیریتی دانشگاه تهران روبرو شده است که این فشارها، فعالیتهای این مرکز را با مشکلات فراوانی مواجه کرده است.
البته بررسیها و مشاهدات میدانی در این زمینه نشان از آن دارد که اختلافاتِ به وجود آمده، فراتر از یک اختلاف قرائت ساده در نحوه مدیریت مرکز مطالعات است.
باید ریشه آن را در میدانی جز میدانِ علم جست و جو کرد؛ چرا که دخالتهای خلاف قاعده هیئت رئیسه دانشگاه تهران در اداره امور این مرکز و انجام اقدامات خلاف اساسنامه این مرکز و ایجاد موانع متعدد در مسیر مرکز مطالعات، به خوبی اختلافات غیرِ علمی گروه نزدیک به محمود نیلی احمدآبادی با مسئولین و اصل وجودی چنین مرکزی را در کانون توجهات قرار میدهد. که البته نگاهی به روند تغییر اساسنامه مرکز مطالعات، بدون رعایت شروط پیش بینی شده در اساسنامه (که در سال۸۶ به تصویب هیئت امنای دانشگاه رسیده است)، آنهم توسط هیئت رئیسه دانشگاه تهران، بیش از هرچیزی ادعای فوق را اثبات میکند.
این تغییر غیر قانونیِ اساسنامه مرکز در حالی اتفاق افتاده است که طبق نصِ صریحِ آن، تغییر در اساسنامه، صرفا به پیشنهاد شورای سیاستگذاریِ مرکز و تصویب هیئت امنای دانشگاه امکان پذیر خواهد بود.
نکته جالب توجه در این رابطه این است که انتشار خبر تغییر غیر قانونیِ اساسنامه در روزنامه کیهان، با واکنش روابط عمومی دانشگاه تهران روبرو شد و این دانشگاه ضمن ارسال اطلاعیهای به این روزنامه، در حالی تغییر اساسنامه را قانونی خواند که بدون اشاره به هیچ ماده و بند قانونی، تغییر را با هدف “بهبود و افزایش کیفیت و ارتقای جایگاه علمی و گسترش فعالیتهای ملی و بینالمللی مرکز” توصیف کرد.
دیگر ایرادی که در این رابطه بر عملکرد هیئت رئیسه دانشگاه وارد شده است، این است که هیئت رئیسه بر خلاف تصریح اساسنامه مرکز، از صدور احکام اعضای پیشنهادی شورای سیاستگذاری مرکز (پارسا نیا، کچوییان، صادقی مقدم، ملکوتیان و فضل الله موسوی) بر خلاف اساسنامه و همچنین صدور احکام مدیران گروه های علمی مرکز خودداری کرده است که این رویکرد هیئت رئیسه نیز حکایت از تصمیمات جدیِ آنها برای اعمال تغییرات غیر علمی و سیاستزده در ساختار مرکز، البته بدون تعامل در چارچوب قانون با مسئولین و متولیانِ مرکز دارد.
دیگر موردی که مسئولینِ این مرکز مطالعاتی از آن با عنوان کارشکنی کادر مدیریتی دانشگاه تهران یاد میکنند، جلوگیری از جذب دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری از سوی هیئت رئیسه دانشگاه است. ادعایی که روابط عمومی دانشگاه تهران (ضمن همان اطلاعیهای که در اختیار روزنامه کیهان قرار داده بود)، تلویحا آن را تایید کرده و علی رغم موافقت قطعیِ شورای گسترش آموزش عالی در جلسه ۱۳ اردیبهشت ۹۴ با ایجاد رشته اندیشه سیاسی در اسلام در مقطع کارشناسی ارشد، جذب دانشجو برای تحصیل در این مرکز را “صرفا از مسیر دانشکدهها” مجاز دانسته است نه بصورت مستقل. این سیاست “جذب دانشجو از مسیر دانشکدهها” در حالی از سوی مقامات دانشگاه تهران در دستور کار قرار گرفته است که با توجه به عنوان مصوب هیات امنای وقت دانشگاه در سال ۱۳۸۶، مرکز یاد شده یک مرکز «عالی» یعنی مرکز نوع اول (دارای بودجه مستقل، زیر نظر رئیس دانشگاه، دارای دو گروه آموزشی- پژوهشی، همردیف سایر دانشکده ها و دارای اعضای هیات علمی تمام وقت و دارای قابلیت جذب دانشجو) بوده است.
همه این اتفاقات در حالی رقم خورده است که تبدیل این مرکز از یک موسسه عالی و همردیف سایر دانشکدهها به مرکزی پژوهشی، بخشی از همان تغییراتی است که توسط اعضای هیئت رئیسه و کاملا در تضاد با نص اساسنامه، در اساسنامه اصلی و مصوب سال ۸۶ این مرکز اعمال شده است. به عبارت بهتر این تغییر ماهیت مرکز مطالعات توسط گروه ریاست دانشگاه را میتوان نقطه آغازین روند تضعیف و نهایتا انحلالِ مرکز تفسیر کرد. چرا که این اقدامات صرفا محدود به این مورد نمیشود و این هیئت بدون توجه به اساسنامه اولیه مرکز و همچنین بیتوجهی به مرجع تصویب اولیه اساسنامه (یعنی هیئت امنا)، اختیار انحلال مرکز را نیز به هیئت رئیسه تفویض کرده است تا سناریوی محدود و محدودتر کردنِ مرکز مطالعات عالی انقلاب اسلامی تکمیل شود.
به نظر میرسد با شرایطی که در نتیجه سیاستهای هیئت رئیسه دانشگاه تهران به وجود آمده است، نمیتوان چندان امیدی به رشد و پویاییِ علمی مراکز مطالعاتیِ تخصصی داشت و باید حمایت از این مراکز را به باد فراموشی سپرد. چرا که آنطور که پیداست احتمالا از این پس مدیران و متولیان مراکز علمی بیش از اینکه تمرکز خود را وقف مسائل علمی و تولید دانش بکنند، باید توان خود را صرف حداقلی ترین مطالبات، یعنی پابرجایی هویت خویش کنند و بدیهی است که در چنین وضعیتی نمیتوان بالندگی علمی را از مجموعهای انتظار داشت که درگیر تنازع برای بقا است نه تقویت بنیان اندیشه.
انتهای پیام /۲۵
سامانه پیامک : ۳۰۰۰۸۸۳۰۳۰۳۰۰۰پست الکترونیک: info@zakernews.ir