درباره سه دهه کارنامه بازیگری رضا کیانیان که این روزها «دلم میخواد» را روی پرده سینماها دارد. او از سال ۶۸ تا کنون چه مسیری را طی کرده، کجاها در اوج بوده و کجاها فرود داشته است؟ در این سه دهه نقشهای زیادی از او به یاد داریم که برخی درخشان اند، برخی معمولی و برخی غیر قابل دفاع. کارنامه اش فراز و فرود زیاد داشته، ولی به عنوانی «بزرگ» در بازیگری دست یافته که ضعفهایش را میپوشاند.
سپیدبخت در خانهای روی آب از بین تمام فیلمهای کارنامه بازیگری رضا کیانیان، بازی او در نقش دکتر رضا سپیدبخت در فیلم «خانهای روی آب»، با دریافت هفت رای، بهترین شناخته شد. نقش سلحشور در «آژانس شیشه ای»، سه رای به دست آورد و «فرش باد» با دو رای، سومین فیلم مهم این بازیگر معرفی شد. البته برخی نقشهای این بازیگر در فیلمهای «ماهیها عاشق میشوند»، «یه حبه قند» و «یک بوس کوچولو» را هم جزو بهترین نقشهایش انتخاب کرده اند. از طرف دیگر بین ۱۱ رای جمع آوری شده، شش نفر معتقدند بدترین بازی رضا کیانیان در فیلم «نیش زنبور» بوده و فیلمهای «راه آبی ابریشم»، «پنج تا پنج»، «هیچ کجا هیچ کس»، «کفشهایم کو» و «قدمگاه» هم جزو انتخابهای بد این بازیگر معرفی شده.
رضا کیانیان در آئینه آمار
۱۷
رضا کیانیان در طول دوران حرفه ای بازیگری اش در ۱۷ سریال تلویزیونی بازی کرده که به مهمترین آنها در همین صفحه پرداخته ایم، اما یکی از کارهای شاخص او در این عرصه بازی در یکی از اپیزودهای سریال سرنخ است که کیانیان در نقش یک برادر دو قلو که یکی از آنها روان پریش بود بازی خاطره انگیزی از خودش به یادگار گذاشت.
۰۳
کیانیان در عرصه شبکه نمایش خانگی هم حضور تقریبا پر رنگی داشته. او تا به امروز در فصل سوم قلب یخی، فصل دوم و سوم شهرزاد و همچنین چند اپیزود از سریال «شاهگوش» بازی کرده است.
رضا کیانیان در اختتامیه جشنواره فیام فجر
۰۶
در بین کارگردان های سینما رضا کیانیان بیشترین همکاری را با بهمن فرمان آرا داشته است. این بازیگر به جز فیلم «حکایت دریا» در همه آثاری که فرمان آرا بعد از انقلاب در ایران ساخته با او همکاری داشته که ماحصل آن پنج فیلم سینمایی و یک تئاتر بوده است.
۰۲
کیانیان در طول دوران بازیگری اش دوبار در نقش روحانی بازی کرده که هردو تجربه در مدیوم تلویزیون بوده. او بار اول در سریال «کیف انگلیسی» و بار دوم در سریال «روزگار قریب» در نقش یک روحانی ظاهر شده است.
۹۴
در کارنامه رضا کیانیان نقش ضعیف کم دیده نمی شود، اما بدترین انتخاب او سال ۹۴ رقم خورد. او در این سال جلوی دوربین جواد افشار در سریال «کیمیا» رفت. سریالی که اگرچه پر بیننده شد اما برای کیانیان یک شکست تمام و کمال بود.
مصاحبه تلوزیونی رضا کیانیان با رضا رشیدپور
روایت امید سهرابی، فیلمنامه نویس «دلم میخواد» از بازی رضا کیانیان
میدانست چه می خواهد
روایت امید سهرابی، فیلمنامه نویس «دلم میخواد» از بازی رضا کیانیان در این فیلم. او می گوید کیانیان برای لحظه لحظه حالتهای شخصیت، برنامه و تحلیل داشته و به خوبی به کاراکتر بهرام فرزانه جان داده است. با سهرابی درباره فیلم هم گپ زده ایم.
با امید سهرابی دو منظوره گپ زدیم؛ هم درباره فیلم «دلم می خواد» و هم بازی رضا کیانیان. او پنج سال پیش فیلمنامه «دلم می خواد» را برای بهمن فرمان آرا نوشت که خب در پیچ اختلاف کارگردان و تهیه کننده به موقع اکران نشد.
حتما نمایش آن در زمان مناسب، باعث دیده شدن بیشتر کار می شد و برای کارگردان، نویسنده و بازیگر آن اتفاقات بهتری رقم می خورد. رضا کیانیان به زعم غالب صاحب نظران در این فیلم یکی از بهترین بازی های سال های اخیر را به نمایش گذاشته؛ نویسنده ای به نام بهرام فرزانه که مدت هاست نمی تواند داستان بنویسد . اما ناگهان بر اثر یک تصادف اتومبیل، آهنگی در ذهنش تکرار می شود که آقای نویسنده را به رقص می آورد و به او شوق نوشتن میدهد.
«دلم می خواد» بعد از سه گانه بهمن فرمان آرا درباره مرگ، اپیزود اول از سه گانه او درباره زندگی است. درباره این فیلم می شد مفصل تر حرف زد ولی سعی کردیم گفت و گو را مختصر و مفید، با تمرکز بر بازی کیانیان، به سرانجام برسانیم.
بین روزهای نگارش «دلم می خواد» تا به امروز، فاصله زیادی افتاده. منتها برای برخی مخاطبان فیلم شنیدنی است که بدانند، ایده شکل گیری فیلم و نگارش آن چه مسیری را طی کرد؟
همان طور که اشاره کردید خیلی زمان دوری است و تقریبا یادم رفته چه اتفاقاتی رخ داد(با خنده). اردیبهشت ۹۲ آقای فرمان آرا ایده ای مطرح کرد که آدمی اگر آهنگی در گوشش بشنود، چه احساسی دارد؟ من یک طرح ۲۰صفحه ای نوشتم که پروداکشن سنگینی داشت و طبیعتا نمی توان آن را در ایران ساخت. هم پروداکشن سنگینی داشت و هم اینکه المان های سینمای آقای فرمان آرا در آن نبود. این طرح منتفی شد.
آن زمان رضا کیانیان به عنوان بازیگر فیلم مشخص شده بود؟
بله. ضمن اینکه من و رضا دوستان خوبی هم هستیم و گفت اگر می توانی شکل دیگری بنویساز آنجا که می دانستم رضا قرار است نقش اصلی فیلم را بازی کند، فیلمنامه را بر مبنای توانایی او نوشتم. گفتم این شخصیت را نویسنده ببینیم و قصه را جور دیگر بنویسیم.
برای اینکه دنیای فیلمنامه به ذهنیت بهمن فرمان آرا نزدیک شود، چه کردید؟
همه فیلم های آقای فرمان آرا را دیدم و فیلمنامه را نوشتم. وقتی فیلمنامه را خواند گفت با من شوخی کردی؟ تقریبا با تمام المان های فیلم های خودش شوخی کرده ام.
اشاره کردید، می دانستید که رضا کیانیان قرار است نقش نویسنده را بازی کند. سوالی کلیشه ای است ولی در دل آن جواب های جذاب نهفته است؛ چقدر کیانیان جلوی چشمتان بود؟
آن مقطع رضا زیاد پیش من می آمد و من به او می گفتم می خواهم چه کار کنم. البته همه ایده هایی که داشتم را اجرایی نکردم ولی رضا در برابرم بود و می دانستم چطور ریزه کاری های شخصیت را بنویسم.
سر ریزه کاری ها با کیانیان تعامل داشتید؟
بله، با هم گپ می زدیم تا اینکه قصه به سمتی رفت که نتیجه اش این شد. وقتی فیلمهای آقای فرمان آرا را دیدم قصه را ش هودی نوشتم و می دانستم چه فیلم هایی دوست دارد. دوتا چیز موقع نگارش فیلمنامه برای من قطعی بود؛ یکی اینکه بهمن فرمان آرا آن را می سازد و دیگر اینکه رضا کیانیان در آن بازی می کند. بنابراین المان های سینمای فرمان آرا جلوی چشمم بود و چنین شخصیتی روبه رویم قرار داشت. . رضا آدم طنازی هم هست، شاید خیلی ها ندانند ولی آدم خوش مشربی است، برای همین نویسنده را «مشنگ» گرفتم.
فیلم نماد زیاد دارد. برای همین آنها که با این نمادها ارتباط برقرار نکرده اند، «دلم می خواد» را دوست ندارند. برخی مخاطبان در کامنت های شان فیلم را گل درشت نامیده اند.
سینمای واقع گرای اجتماعی خیلی سال است در ایران تثیبت شده (البته به غلط می گویند ژانر اجتماعی). به هر حال ما کمتر فضاهای فانتزی و کمدی هایی که شکل و شمایل آن فرق کند، داریم.
شاید خیلی ها ندانند قصه «دلم می خواد» توی ذهن نویسنده است. این نوع سینما شاید دو دهه بیش آوانگارد محسوب می شد ولی الان یک مقدار دچار بحرانیم که اجازه ورود نوع های دیگر سینما را کمتر میدهیم. الان کمدی اجتماعی عامه پسند که عناصر زرد در آن بیشتر است، غالب شده و سینمایی که یک مقدار شکل و شمایل آن کمدی سیاه باشد کم است. فارغ از اینکه «دلم می خواد» خوب است یا بد، این فیلم تک افتاده و این نوع س ینما مهجور است.
چون ذائقه مردم را طوری تربیت می کنیم که هر دهه یک نوع خاص فیلم غالب می شود و گونه گونی در آن به چشم نمی خورد. هم فیلمسازان جوان و هم با تجربه تر، سراغ درام های واقع گرایانه رفته اند و همین تنوع را می گیرد. در صورتی که آن طرف دنیا را نگاه کنید، هم تیم برتون هست و هم برادران داردن. یعنی همه جور گونه و تنوع می بینی ولی اینجا چون تماشاگر عادت کرده، فیلم ها یک شکل می شوند.
بهمن فرمان آرا سه گانه مرگ را که ساخت، پیش خیلی ها محبوب شد. این اتفاق برای «دلم می خواد» که دربره زندگی است اما رخ نداده. به نظر شما مخاطب به آن نوع سینما عادت کرده؟
نمیدانم ولی من دوست داشتم فیلم با یک روزنه امید تمام شود. وقتی قرار است موضوع فیلمی درباره زندگی باشد، باید عناصرو حرفها نیز در راستای این مفهوم قرار گیرد. مضاف بر اینکه «دلم میخواد» المان های فیلم های قبلی آقای فرمان آرا را دارد و همین کار را برای من سخت می کرد چون مجبور بودم برای فیلمسازی بنویسم که دنیای شخصی خود را دارد.
من نمی توانستم دنیای ش خصی خودم را به فیلم تزریق کنم. در حالت عادی اگر بهمن فرمان آرا نبود شاید من هیچ وقت به این فکر نمی رسیدم که کسی آهنگی در گوشش بشنود و… ولی وقتی در دنیایی دیگر وارد می شوی، نمی توانی از آن عدول کنی. منتها اینجا دیگر بحث مرگ نیست و زندگی است.
رضا کیانیان به زعم خیلی ها در «دلم می خواد» یکی از بهترین بازی هایش را ارائه کرده. خودتان به عنوان نویسنده فیلمنامه، اگر بخواهید بازی اش را تحلیل کنید، چه نظری دارید؟
آقای کیانیان برای این فیلم، یک جنس بازی دیگر باید برای خودش انتخاب می کرد که متفاوت از تجربیات پیشین است
او به خوبی حسی که فیلمنامه به شخصیت میداد را منتقل کرده و از آنسو به واسطه رابطه خوب و صمیمی اش با بهمن فرمان آرا، به خوبی به درک مشترکی از شخصیت و نقش رسیده اند. رضا فیلمنامه را برای خودش تحلیل کرده بود و می دانست چه می خواهد بکند.
شاید برای همین است که جنس تازه ای از بازی اش رقم خورده. البته توضیحات دقیق تر را خود رضا باید بیان کند ولی چیزی که من دیدم این است که برای همه صحنه ها می دانست چه کار کند. »
اگر بخواهید یکی از ممتاز ترین نقش های کارنامه رضا کیانیان را انتخاب کنید، دست روی کدام اثرش می گذارید؟ کدام کارهایش به دلتان می نشیند؟
رضا سابقه ای طولانی دارد و انتخاب بهترین نقش هایش کار سختی است من رضا را روی صحنه تئاتر خیلی دوست داشتم که خب این اتفاق مربوط به سالهای خیلی دور است. در س ینما هم بازی های متفاوتی از او سراغ داریم. کارهایی که با آقای فرمان آرا کرده همه خوب هستند و یا «آژانس شیشه ای» یکی از کارهای درخشان او به حساب می آید. این نقش کوتاه بود ولی تاثیرش در درام قدرتمند است و بازی رضا کیانیان به یادماندنی.
بخشهایی از گفتههای مهم رضا کیانیان درباره کارنامه بازیگریاش رضا کیانیان از جمله بازیگرانی است که حتی بدترین نقش هایش هم از یک حد استاندارد پایینتر نیستند. درواقع او خودش را در سینما به خوبی ثابت کرده و دیگر نیازی به اثبات بیشتر خودش ندارد. او در تمام طول سالهای بازیگری اش، مصاحبههای مختلفی انجام داده و درباره مسائل ریز و درشت کارنامه بازیگری اش به وفور صحبت کرده است. برای مرور صحبتهای مهم این بازیگر، مصاحبههای مهم سالهای اخیرش را مرور کردیم و به نکات جذابی رسیدیم. از ورود او به سینما و اهمیت نقشهای کوتاه و عمیق در انتخابهای سینمایی و تلویزیونی اش گرفته تا همکاری موفق با بهمن فرمان آرا و کمال تبریزی و خلاصه ایفای نقشهای جدید بدون تحقیق ویژه و کمک گرفتن از اندوختههای ذهنی و … این نکات جالب را همراه ما بخوانید.
شروع تا نقطه اوج از اولین حضورم در سینما که با فیلم «تمام وسوسههای زمین» ساخته مرحوم سمندریان آغاز شد، تصمیم گرفتم نقشهای مختلفی بازی کنم و در یک نقش باقی نمانم درست مثل تئاتر. بعد از آن نقش کوتاهی در فیلم «ایلیا نقاش جوان» ساخته ابوالحسن داودی بازی کردم که آن فیلم هیچوقت نمایش داده نشد. برای این که بتوانم وارد سینما شوم، چون ورود به سینما مشکل بود- همه کار کردم؛ از دستیاری طراحی صحنه بگیر تا نوشتن فیلمنامه، برای این که وارد سینما شوم و نقشهای مختلف بازی کنم تا از آن نقشها لذت ببرم، نه این که صرفا بازیگر نقش اول باشم. بعد از آن در چند فیلم بازی کردم تا به «کیمیا» رسیدم. بعد از «کیمیا» عملا اسم من بر روی میز کارگردانها و تهیه کنندهها قرار گرفت.
به دنبال نقشهای کوتاه و عمیق
سریالها یا فیلمهایی که قرار بود ساخته شوند را رصد میکردم تا ببینم کدام نقش متفاوت است؛ مثلا نقش کوچکی میدیدم و احساس میکردم که آن نقش نسبت به دیگر نقشها متفاوت است، همان را انتخاب میکردم. در «کیف انگلیسی» کارگردان میخواست یکی از نقشهای اصلی را به من بدهد، قبول نکردم. یا در دوران سرکشی» کمال تبریزی، نقش کوتاه قاضی را بازی کردم. در فیلم «همیشه پای یک زن در میان است» تبریزی هم همین طور. کمال تبریزی درباره من گفته بود: «وقتی رضا نقش کوتاهی برای بازی انتخاب میکند، حتمأ چیزی در آن نقش کشف کرده که ما آن را ندیده ایم و وقتی برای ما عمق نقش را مطرح میکند، تازه متوجه میشویم که آن نقش چه نکته عمیقی داشت.» رضا کیانیان و مهناز افشار
رابطه موفق با فرمان آرا و تبریزی یکی از خوشبختیهای من این است که آدمی مثل فرمان آرا را | پیدا کرده ام. او میگوید مرا توی آژانس شیشهای کشف کرده بوده و گوشه لپش گذاشته بود تا وقتی بخواهد فیلم بسازد. بعد رفیق شدیم و دیدم او همانی که من میگویم را میگوید و من هم همانی که او میگوید را. در یک وجه دیگری با کمال تبریزی این رابطه را دارم. او میداند من کی هستم و همانی را که میخواهم را او هم میخواهد. یک نکته در من هست و اتفاقا به نوعی در کمال تبریزی و بهمن فرمان آرا نیز هست و آن این که به این نتیجه رسیده ایم که
دنیا شوخی است. یک شوخی درجه یک بزرگ که گاهی شاید خداوند با آن قهقهه میزند. اینجا شوخی است، چون قرار است آن دنیای جدی جای دیگری باشد.
ایفای نقش بدون تحقیق
دوست دارم همیشه مخاطبم را در هر هنری شگفت زده کنم و به او شوک بدهم، مخاطب به یکباره با شعبدهای جدید روبه رو شود و با خود بگوید؛ چه جالب! برای رسیدن به نقش عادت ندارم تحقیقات انجام دهم، زیرا تحقیقاتم را در زندگی کرده ام. مثلا برای بازی در نقش یک فرد آلزایمری در فیلم «کفشهایم کو؟» تحقیق خاصی نکردم. چون هر بار یک انسان آلزایمری در زندگی ام دیده ام در ذهنم ثبت شده است. در واقع زمان ایفای نقش این شخصیت، ذهنم مانند سایت گوگل عمل کرد، به این شکل که ذهنم آنقدر جست وجو کرد تا بالاخره رفتارهایی از افراد آلزایمری که در گذشته در زندگی دیده بودم پیدا کرد، بعد مشخصات دیگری به ذهنم دادم برای جست وجو تا به جزئیات بیشتری برسم. سریالهای مهم کارنامه بازیگری رضا کیانیان
شلیک نهایی | ۱۳۷۳
درست است که با سریال آپارتمان» به مخاطبان تلویزیونی معرفی شد، اما بیشتر مخاطبان او را با نقش «جمشید» در سریال «شلیک نهایی» میشناسند. کیانیان نقش یک جاعل سند حرفهای را داشت که هیچ رد و اثری از خودش به جا نمیگذاشت، اما نهایتا در دام دوست پلیس اش افتاد و… خود کیانیان در مصاحبهای گفته که نقش جمشید به خاطر مدل موی خاصی که داشت و لباس جینی که میپوشید آن زمان خیلی معروف شد و بعد از آن خیلیها موهایشان را شبیه او کوتاه میکردند.
کیف انگلیسی | ۱۳۷۸
یکی از متفاوتترین نقشهای کیانیان است و به گفته خیلی از منتقدان، بحث برانگیزترین و جنجالیترین نقش تلویزیونی او هم به حساب میآید. خودش در مصاحبهای گفته که ضیاء الدین دری، یکی از نقشهای اصلی را به او پیشنهاد کرده، اما خودش نپذیرفته و گفته که فقط حاضر است در نقش روحانی بازی کند. او در «کیف انگلیسی» برای اولین بار لباس روحانیت به تن کرد و با کار روی صدا و نوع بیانش توانست کاملا دقیق در قالب روحانی قرار بگیرد و آنچه از او انتظار میرفت را برآورده کند.
دوران سرکشی | ۱۳۸۰
کیانیان در «دوران سرکشی» هم جزو نقش اصلی نبود. او با گریم بسیار متفاوت، در نقش یک قاضی ظاهر شد. آنقدر چهره متفاوتی داشت که خیلی از مخاطبان را غافلگیر کرد. خود کیانیان در مصاحبهای درباره این نقش گفته بود: «دوست نداشتم یک قاضی نمونه و تیپیک را به نمایش بگذارم. باید فردیت و واقعیت خود را پیدا میکرد. رفتار درونی این قاضی برایم بیشتر از ظاهرش اهمیت داشت. بعد به این فکر کردم که چنین درونیاتی را در چه هیبتی میشود تصور کرد.»
روزگار قریب ۱۳۸۱
دومین بار بود که نقش یک روحانی را در تلویزیون بازی میکرد. او دورترین گزینه برای ایفای نقش آیت الله فیروزآبادی بود و شباهتی به ایشان نداشت. خود کیانوش عیاری در مصاحبهای درباره مواجهه کیانیان با پیشنهاد بازی در این نقش گفته که وقتی عکس آیت الله فیروزآبادی را به او نشان دادم با تعجب گفت: من را میخواهید این شکلی کنید! ما که هیچ شباهتی به هم نداریم. عیاری هم گفت: اتفاقا به همین دلیل شما را انتخاب کردیم.
مختارنامه | ۱۳۸۳
نقش «عبدالله ابن زبیر» را قرار بوده ابتدا محمدرضا شریفی نیا بازی کند. اما خودش در مصاحبهای گفته به خاطر طولانی بودن نقش، از آن انصراف داده. کیانیان بعد از انتخاب، تلاش زیادی کرده تا نقش را ملموستر و قابل قبولتر از آن چه در فیلمنامه نوشته شده از آب دربیاورد. حتی کج بودن دماغ عبدالله ابن زبیر هم پیشنهاد خود کیانیان بوده. ضمن اینکه او جلسات زیادی با میرباقری گذاشته تا بتواند ویژگیهای مثبت و علایق این شخصیت تاریخی را به خوبی نمایش دهد.
تست گریم رضا کیانیان
راه طولانی |۱۳۹۱
درست است که «راه طولانی»، سریال درجه یکی نبود و با نقدهای زیادی روبه رو شد، اما رضا کیانیان نقشی در آن ایفا کرد که مشابه نقشهای پیشین اش نبود. او نقش مرد مسن ساده لوح، متعهد، دلسوز برای خانواده و … را داشت. او تلاش میکرد به هر نحو که شده خواستههای سه فرزندش را برآورده کند و به آنها وعدههایی بزرگتر از توانایی خود میداد، اما به دلیل سادگی و مشکلات مالی و محدودیتها از عهده این کار برنمی آمد. برنمی آمد.
قلب یخی ۱۳۹۱
در «قلب یخی ۳» کنار هدیه تهرانی، مهران مدیری، رضا عطاران، نقش مهمی را ایفا کرد. او پدر سایه و کارشناس آثار باستانی بود که در مورد اشیای عتیقه، اطلاعات فراوانی داشت و راز اصلی محموله گمشده هم در دستان او بود. با این حال نقش چندان متفاوتی به حساب نمیآمد. البته سریال «قلب یخی ۳» آنقدر بد توزیع شد و نامنظم به بازار آمد که بخش مهمی از مخاطبانش را از دست داد و بازی بازیگران آن چندان به چشم نیامد.
شهاب حسینی و رضا کیانیان در سریال شهرزاد
شهرزاد | ۱۳۹۵ و ۱۳۹۶
در نقش «شاپور بهبودی» در فصل دوم شهرزاد به میدان آمد. شاپور ویژگیهای شخصیت مختلفی داشت و رضا کیانیان هم در ایفای تمام مختصات این نقش به درستی عمل کرد، اما مسئله مهم اینجا بود که با توجه به بستر اصلی داستان، اصلا نیازی به پرداخت بیش از حد به این نقش وجود نداشت. نقش بهبودی و داستان زندگی او آنقدر طولانی شده بود که یک جورهایی روی سایر نقشها و روایتها سایه میانداخت و حوصله مخاطب را سر میبرد.
رضا کیانیان در سریال شهرزاد
بررسی سه دوره بازیگری رضا کیانیان
دوره اول نشانههای درخشش از ۶۸ تا ۷۸
رضا کیانیان سال ۶۸ وارد سینما میشود. او در دوره اول بازیگری خود در ۱۲ فیلم سینمایی بازی میکند که در این میان بیشترین همکاری اش با ابراهیم حاتمی کیا رقم میخورد: آژانس شیشهای و روبان قرمز جنس انتخابهای کیانیان نشان میدهد او به فیلمهای «خاص» علاقه دارد؛ خاص نه در ساختار بلکه در موضوعاتی که محور فیلم هاست.
پیرو همین است که او در تنها ساخته سینمایی حمید سمندریان «تمام وسوسههای زمین» حاضر میشود و مورد توجه کارگردان هایی، چون ابراهیم حاتمی کیا، مسعود کیمیایی، احمدرضا درویش، ابوالحسن داودی و… است. نکته دیگر در کارنامه کیانیان در دوره اول اینکه نقش اصلی کم دارد.
رضا کیانیان و بهاره رهنما در صحنه اجرای تئاتر
بهترین انتخاب
حاتمی کیا مسئولیت بازیگردانی «آژانس شیشه ای» را به کیانیان سپرد که خودش نقشی فرعی برعهده داشت (سلحشور). کیانیان نماینده وجه جدی حاکمیت است که میخواهد منطق را حاکم کند. این تضاد، در مواجهه حاج کاظم و سلحشور به خوبی شکل میگیرد و بخش زیادی از باورپذیری را باید در بازی بدون نقص کیانیان جست وجو کرد.
او خونسرد است و برای تفهیم منظورش به دیگران و زدن کنایه به حاج کاظم، یکنواخت، اما رگباری صحبت میکند و ذرهای صدایش را بالا نمیبرد. حرکات دست و چشم کیانیان کاملا کنترل شده است و از قاعده زبان بدن» پیروی میکند.
بدترین انتخاب
او در فیلم سیدضیاءالدین دری کاری سهل و ممتنع داشت. باید در نقش رضا کیانیان بازی میکرد که اینجا کارگردان سینما است و به دنبال انتخاب بازیگر. دری تصمیم داشت فیلمی درباره سینما بسازد و برخی نگاههای منفی درباره آن را پالایش دهد. از همین معبر، حرفهایی گل درشت و شعاری در دهان بازیگر قرار داد و کیانیان در بخشهای زیادی، گویی دارد موعظه میخواند. عیب دیگر نقش به بازی اوراکت کیانیان برمی گردد که در جاهایی رفتارش کاریکاتوری از «کارگردان» میشد و نسبتی با بازیهای درونی او نداشت.
انتخاب جاه طلبانه
دومین همکاری با حاتمی کیاهم منجر به اتفاقی ویژه شد. کیانیان ریسک کرد و پذیرفت در فیلم کم بازیگر «روبان قرمز» نقشی را بپذیرد که اندکی عدول از حالات آن، میتوانست همه هدفهایی که پشت فیلم قرار داشت را از بین ببرد. کیانیان، اما میدانست، این کاراکتر افغان (شنبه) با همه شخصیتهای افغانستانی متفاوت است. برای همین مدل نگاه کردن، راه رفتن و حرف زدنش از کلیشهها دور بود. فیلم که جلو میرود، بیننده فراموش میکند، کیانیان ایفاگر نقش است و گمان میکند واقعا او یک افغان است. کیانیان، نمادین بودن نقش را از یاد نبرد و این مفهوم را در بازی اش عرضه کرد.
انتخاب نافرجام
یاسمین ملک نصر ایدهای جذاب داشت درباره دغدغههای نوین آدمها. آدمهایی که زندگی ماشینی و قواعد خشک آن، عرصه را برایشان تنگ کرده و گویی یکنواختی حیات، بدترین دردشان است. ایده جذاب است، اما نه فیلمنامه و نه خود فیلم، نتوانستند این مفهوم را به خوبی منتقل کنند.
«درد مشترک» اگر توسط کارگردانی زبده ساخته میشد و فیلمنامه اش تغییر میکرد، حتما بازی بازیگرانش نیز به چشم میآمد. رضا کیانیان در این فیلم با زنده یاد خسرو شکیبایی همبازی است، ولی بده بستانهای شان در آن اتفاق نیمه خفه! به دل نمینشیند.
جشن تولد برای رضا کیانیان در حاشیه یک نمایش تئاتر
سهم سینمای بدنه
مسعود کرامتی سال ۶۸ فیلم کودکانه «پاتال و آرزوهای کوچک» را روانه اکران کرد که جزو اولین تجربیات بازیگری رضا کیانیان در سینما است که فیلمنامه اش را خود کیانیان به همراه مهدی سجاده چی نوشته اند. فیلم البته در کارگاه فیلمنامه خانه ادبیات و هنر کودکان مورد بازنویسی قرار گرفته بود. این فیلم با بلیت متوسط پانزده تومان، حدود ۱۱ میلیون تومان فروش کرده است که رقم بالایی است. همین که «پاتال و آرزوهای کوچک» را به عنوان سهم سینمای بدنه رضا کیانیان در دوره اول انتخاب کرده ایم، نشان از تعلق خاطر این بازیگر به نوعی دیگر از سینما دارد.
مهمترین دستاورد
سیمرغ مکملی که رضا کیانیان سال ۷۶ برای بازی در نقش سلحشور فیلم «آژانس شیشه ای» گرفت، مهمترین دستاورد او در دوره اول بازیگری است. او با این فیلم به چشم خاص و عام آمد و نقشش باعث شد نام کیانیان سر زبانها بیفتد.
سلحشور همچنان جزو شاه نقشهای این بازیگر محسوب میشود. سه سال پیش از این و در جشنواره سیزدهم فجر، کیانیان برای بازی در فیلم «کیمیا»ی احمدرضا درویش نامزد دریافت سیمرغ مکمل بهترین بازیگر مرد شده بود. دستاورد مهم دیگر کیانیان در این دوره، تثبیت در سینما است.
دوره دوم روزگار اوج از ۷۸ تا ۸۸
آن چه مشخص است اینکه رضا کیانیان در دوره دوم بازیگری که اینجا بین سالهای ۷۸ تا ۸۸ از آن یاد میکنیم، بهترین نقشها و فیلم هایش را رقم میزند. پیش از این نقش خوب داشته، اما تعداد و تنوع آنها در این دوران بیشتر میشود.
نکته دیگر اینکه او مورد توجه کارگردانها برای نقش یک قرار میگیرد. همکاری با بهمن فرمان آرا مهمترین اتفاق کارنامه حرفهای رضا کیانیان است که این همراهی و رفاقت تا حالا ادامه یافته. این بازیگر با کارگردانهای شاخص دیگری، چون کمال تبریزی، سامان مقدم، رضا میرکریمی و على رفیعی همکاری دارد.
بیشتر بخوانید: مارلون براندو؛ از درسهای بازیگری پدرخوانده سینما تا براندویی که نمیشناسید
بهترین انتخاب
رضا کیانیان در دومین همکاری خود با بهمن فرمان آرا، یعنی «خانهای روی آب» یکی از بهترین نقش آفرینی هایش را ارائه کرد. او نقش دکتر رضا سپیدبخت را بر عهده دارد که بر خلاف فامیلی اش، زندگی تباه شدهای دارد؛ علاقه وافر به سیگار و مشروب و حتی زنهای خیابانی از او کاراکتری منفی ساخته. کیانیان برای نمایش این مفهوم چارهای ندارد جز اینکه حالاتش را در قالب دیالوگ بیان کند. برای همین موقع صحبت نفس نفس میزند تا معلوم شود چقدر گرفتار سیگار است. نکته بارز بازی او، نمایش باورپذیر چرخش شخصیت است.
بدترین انتخاب
«عیسی میآید»، «زاگرس» و «همیشه پای یک زن در میان است» بدترین انتخابهای رضا کیانیان در این دوره هستند. اولی را علی ژکان ساخته که قصد داشت مفاهیمی بلند را از طریق یک داستان سورئال به تصویر بکشد، اما قصه به قدری گنگ و استعاری بود که کسی از آن استقبال نکرد. گریم کیانیان در شمایل یک مرد عرب با آن حرکات محیر العقول نیز نه به کمک فیلم آمد و نه بازیگر. بازی کیانیان در «زاگرس» محمدعلی نجفی هم چنگی به دل نمیزند. کمدی تبریزی هم قابل دفاع نیست. نمیدانیم کیانیان در فیلمنامه این سه فیلم چه دیده بود.
انتخاب جاه طلبانه
در این دوره نمیتوان فیلمی را به عنوان انتخاب جاه طلبانه رضا کیانیان پیدا کرد. او فیلم و نقش خوب دارد، اما هیچ کدام را نمیتوان جاه طلبانه دانست. حیف است به بازی او در دو فیلم «ماهیها عاشق میشوند» علی رفیعی و «فرش باد» کمال تبریزی اشاره نکرد، ولی در تعریف جاه طلبانه قرار نمیگیرند. او قرار بوده در «یک تکه نان» جاه طلبی اش را ثابت کند که نافرجام میماند.
«همیشه پای یک زن در میان است» هم چنین پتانسیلی دارد، اما کمال تبریزی در خلق موقعیتهای کمدی ناموفق است و از همین معبر نتوانسته بازی متفاوتی از کیانیان بگیرد.
انتخاب نافرجام
محتوای فیلم بیش از آنکه مربوط به مسائل دینی و مذهبی باشد با مفاهیم ماورا الطبیعه و متافیزیک در ارتباط است و با پرداختن به پدیده معجزه حوزهای را هدف قرار داده است.» این بخشی از روایت کمال تبریزی است درباره یک تکه نان».
فیلمی که به دلیل درون مایه آن میتوانست متفاوتترین اثر کارگردان و به تبع آن، بازیگر قلمداد شود، اما تبدیل به اثری موفق نمیشود. به همین نسبت بازی رضا کیانیان با همه تلاشهایی که کرده در ذهن نمیماند. او سعی کرده شمایل متفاوتی از پیرمردهای خوش قلب روستایی نشان دهد.
سهم سینمای بدنه
کیانیان دوفیلم بازی میکند که با اغماض «باغ فردوس پنج بعدازظهر» را میتوان منطبق بر سینمای تجاری دانست. گیشه ایترین فیلم او، اما همیشه پای یک زن در میان است» نام دارد که سال ۸۷ روی پرده رفت و استقبال زیادی از آن شد. این فیلم حدود یک میلیارد تومان فروش داشت و جزو فیلمهای موفق سال لقب گرفت. کمال تبریزی برای موفق شدن فیلم در گیشه حتی دست روی مهران مدیری گذاشته بود و از کیانیان خواسته بود برای خنداندن مخاطب از هیچ کاری دریغ نکند؟
همیشه پای..» به فروش بالایی دست یافت، اما برای کارنامه کیانیان آوردهای نداشته است.
مهمترین دستاورد
در این دوره سهم کاندیداتوری رضا کیانیان از جشنواره فجر و جشن خانه سینما زیاد میشود. مهمترین جایزه رضا کیانیان دریافت سیمرغ است. او در بیستمین جشنواره فجر برای خانهای روی آب» برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد شد. کیانیان در جشن خانه سینما هم برای این فیلم تندیس نقش اول مرد گرفت. او برای فیلم «گاهی به آسمان نگاه کن» از جشنواره بیست ویکم فجر نامزد نقش اول مرد شد. او همچنین در هفتمین جشن خانه سینما برای بازی در «فرش باد» نامزد دریافت تندیس بهترین بازیگر اول شده است.
رضا کیانیان و محمود دولت ابادی
دوره سوم روزگار فرود از ۸۸ تا ۹۷
آن چه در سومین دوره کارنامه بازیگری رضا کیانیان کاملا به چشم میآید این است که سهم انتخابهای او به وضوح زیاد شده؛ حساسیت او در انتخاب پایین آمده و سختگیری سابق هم دیده نمیشود. طبعا وقتی انتخابها بد باشد، نتیجهای که به دست میآید بد خواهد بود. او در فیلمهای تجاری بیش از پیش بازی میکند که این فیلمها قابل دفاع نیستند.
در این دوره نقشهای خاص او به چند مورد مثل همین «دلم میخواد» یا «یه حبه قند» محدود میشود. او، اما همچنان در نقشهای اصلی بازی میکند. رضا کیانیان در این دوره در ۱۳ فیلم سینمایی بازی کرده است که غالبا غیر قابل دفاع هستند.
بهترین انتخاب
در ده سال اخیر باز هم این بهمن فرمان آرا بود که به نجات کیانیان آمد و یار همیشگی اش را از سقوط مطلق نجات داد. او با تقدیم نقش نویسنده خل مشنگی که در گوشش صدای ساز و دهل و نوای رقصیدن میشنود، کیانیان را به نوعی نجات داد. البته که او هم از این فرصت نهایت استفاده را برد و توانست به نقش جان بدهد و آن را همه جانبه از آن خودش کند.
در واقع کیانیان در دلم میخواد» به درستی نقش را از صافی خودش رد کرده، یعنی امضای او را در جای جای نقش میبینید بدون اینکه شمایل کلی کاراکتر نویسنده تحت تاثیر ویژگیهای کیانیان قرار گرفته باشد.
بدترین انتخاب
از سال ۸۸ به بعد کیانیان کلا انتخابهای خوبی نداشته. غالب کارهایش شبیه هم است و کلا نقشهایی که پذیرفته چیز تازهای برای ارائه نداشته اند. از یک جایی به بعد هم حتی کیانیان یک کلیشه را دائم تکرار میکند. آدم شبه روشنفکر و البته کمی جذاب برای خانمهای میانسال، با یک شال بلند که دور گردنش پیچیده و بعضی وقتها یک ماگ پر از قهوه یا هر چیز دیگری. «آزمایشگاه» میگرن»، «خبری خاصی نیست»، «وقتی برگشتم» و «سایه» بخشی از سیاهه کارهای ضعیف کیانیان در دوره سوم کاریش است. البته او در فیلم آخری نقش یک پلیس را بر عهده داشت.
انتخاب جاه طلبانه
او در این ده سال کلانقشهایی بازی کرده که همگی شبیه هم هستند و حتی گریم متفاوتی هم ندارند. جاه طلبی او را در این ده سال بیشتر در عرصه سریال میبینیم. یکی از انتخابهای جاه طلبانه او نقش عبدالله ابن زبیر در سریال «مختارنامه» بود او البته این جاه طلبی را در همکاری بعدیش با میرباقری در سریال «شاهگوش» هم تا حدودی داشت. پذیرش نقش یک مربی فوتبال لمپن و خارج شدن از تیپ همیشگی این سال هایش در یک کار معاصر، تا حدودی نشان از جاه طلبی او در دوران میانسالی دارد.
انتخاب نافرجام
بعد از دو تجربه موفق و پیاپی باحاتمی کیا، همکاری اش با او قطع شد تا بعد از ده سال که حاتمی کیا «گزارش یک جشن» را به او پیشنهاد کرد. این بار هم قرار بود کیانیان در نقش یک مامور اطلاعات بازی کند، اما برخلاف تصور همکاری سوم کار موفقی از آب در نیامد. مشکلات فیلمنامه و بلاتکلیف بودن کاراکتری که حاتمی کیا خلق کرده بود، موجب شده بود تا کیانیان هم تکلیفش با نقش معلوم نباشد. گزارش یک جشن بعد از اکران در جشنواره بیست و نهم توقیف شد تا عملا تبدیل به یکی از نافرجامترین تجربههای بازیگری کیانیان شود.
سهم سینمای بدنه
در دوره سوم بازیگری، رضا کیانیان به فیلمهای گیشهای راحتتر از قبل پاسخ میدهد. در این میان حضور او در فیلم «نیش زنبور» هم عجیب است وهم مورد اعتراض علاقهمندان به او قرار گرفته. کیانیان در این فیلم یکی از بدترین بازی هایش را هم به نمایش میگذارد و همین باعث میشود با آمدن نام «نیش زنبور» ابتدا بازی بد کیانیان مطرح شود و بعد از آن گیشه موفق فیلم. «خبر خاصی نیست» نیز به سینمای بدنه تعلق دارد که خب فروش هم نکرد؛ همانطور که «هیچ کجا هیچ کس» در گیشه ناکام بود. کیانیان در اولی بازی بدی دارد، اما در هیچ کجا هیچکس» معقول است.
مهمترین دستاورد
هرچقدر روی بازی بد رضا کیانیان در «همیشه پای یک زن در میان است» میان منتقدان اتفاق نظر وجود داشته باشد، داوران جشن دوازدهم خانه سینما آن را پسندیدند و تندیس را به او اهدا کردند. در جشنواره سی و چهارم فیلم فجر هم برای بازی در«کفشهایم کو» او را حائز نامزدی دریافت سیمرغ دانستند. این بازیگر، در نقش یک مرد که مبتلا به آلزایمر میشود حضو
سامانه پیامک : ۳۰۰۰۸۸۳۰۳۰۳۰۰۰پست الکترونیک: info@zakernews.ir